خاقانی

خاقانی

شمارهٔ ۹۹

۱

از زمانه منال خاقانی

گرچه در غربتت منال نماند

۲

که زمانه هم از تو نالان تر

که کرم را در او مجال نماند

۳

قفل پندار برکن از در دل

که تو را عشوهٔ نوال نماند

۴

فارغ آنگه شود دلت که در او

دیو پنداشت را خیال نماند

۵

تکیه‌گاه نصیب بعد الیوم

جز بر اکرام ذو الجلال نماند

۶

خواجگان را به انفعال بران

که در ایشان جز افتعال نماند

۷

ماتم خواجگان رفته به دار

کز درخت کرم نهال نماند

۸

ای خراسان تو را شهاب نزیست

وی صفاهان تو را جمال نماند

۹

گر سگالش کنی به هفت اقلیم

یک کریم سخا سگال نماند

۱۰

سفلگان را و راد مردان را

کار بر یک قرار و حال نماند

۱۱

هر که را مال هست، همت نیست

هر که را همت است، مال نماند

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
امیر اصغری
۱۳۹۹/۰۵/۲۴ - ۰۰:۴۹:۴۴
«ماتم خواجگان رفته بدار»