
خاقانی
رباعی شمارهٔ ۵۲
۱
ملاح که بهر ماه من مهد آراست
گفتی کشتی مرا چو کشتی شد راست
۲
چندان خبرم بود که او کشتی خواست
در آب نشست و آتش از من برخاست
نظرات