
خواجوی کرمانی
بخش ۵۶ - مناظره کردن سام با پریدخت
۱
به زلف تو تا سر درآوردهام
به آشفتگی سر برآوردهام
۲
ز موی میان تو موئی شدم
ز مشک تو قانع به بوئی شدم
۳
ضعیفی که افگندیش در کمند
گرش میکشی در به رویش مبند
۴
غریبی که امیدش از خان تست
درش باز کن زان که مهمان تست
۵
کریمان کسی را که مهمان کنند
دلش را نشاید که رنجان کنند
۶
ترا گرچه نیروی سرپنجه است
به خون ضعیفان میالای دست
۷
به کویت ز روی نیاز آمدم
به بویت ز راه دراز آمدم
۸
درم باز کن تا کشم در برت
اگرنه بمیرم ز غم بر درت
۹
دلم باز کش تا جفایت کشم
مکش سر که در زیر پایت کشم
۱۰
شکر لب لب درفشان برگشود
به شیرین زبانی زبان برگشود
۱۱
که شاها سرت سبز و رخ لعل باد
سمند ترا ماه نو نعل باد
نظرات