
خالد نقشبندی
غزل شماره ۱ (در بازگشت از سفر حج)
۱
واحسرتا که جدا شدم از خانه خدا
از غصه وقت گشت شود دل ز هم جدا
۲
ما را نبود خواهش رفتن ز کوی دوست
اما چو امر اوست، ز سر میکنیم پا
۳
اهل صفا به داغ غم مروه مردهاند
من شاد چون زیم، که شدم دور از صفا
۴
حجر و مقام و زمزم و ارکان و ملتزم
گویند بازگرد، کجا میروی کجا؟
۵
دامان دل گرفته، برندم کشانکشان
حنانه، روضه، منبر و محراب مصطفی
۶
از اشتیاق یثرب و درد فراق بیت
کاهی است دل، فتاده میان دو کهربا
۷
خالد چو دوست در همهجا جلوهگر شود
پس غم مخور ز خانه او گر شدی جدا
نظرات