
خالد نقشبندی
غزل شماره ۱۰
۱
مجمر سینه ز دوریت به تاب است امشب
وز غمت صبر به دل نقش بر آب است امشب
۲
در هوای نمک لعل و می دیده مست
دل که در آتش عشق تو کباب است امشب
۳
گل رخسار تو نقش است و چنان در دیده
کآب چشمم همگی عین گلاب است امشب
۴
نادیم خواب مبادا که به خوابت بینم
دیده بخت مرا بین چه به خواب است امشب
۵
وز غمت سیل سرشکم همه معموره گرفت
بی گل روی توام خانه خراب است امشب
۶
به زلال لبت از بسکه بود تشنه لبم
عالم اندر نظرم موج سراب است امشب
۷
خالدا تا به خیال نگهش مدهوشم
کی مرا داعیه باده ناب است امشب؟
نظرات