
خالد نقشبندی
قطعه شماره ۷
۱
این چه خاک است کزو رایحه جان آمد
خس و خارش به نظر سنبل و ریحان آمد
۲
همچو مرغی که پس از هجر به گلزار رسد
دلم از شادی او سخت به افغان آمد
۳
شوره خاکی است کزو سر نزده شاخ گیاه
نکهتش رشک ده روضه رضوان آمد
۴
خواندمش مشک خطا لیک خطا می گویم
گفت دل عنبر سارا و پشیمان آمد
۵
این همان خاک کزین پیش زمانی به قدیم
تا به سحر نیم شبی منزل جانان آمد
۶
آن زمان کآهوی مشکین شکار اندازش
بود مدهوش می خواب هراسان آمد
۷
نیمه خوابش اثر نشاه می، می بخشید
چهره اش رشک ده شمع شبستان آمد
۸
خالد آن عشرت جانبخش در آن شب که گذشت
وه چه خوش بود، ولی زود به پایان آمد
نظرات