خیام

خیام

رباعی شمارهٔ ۱۱۴

۱

مرغی دیدم نشسته بر باره طوس

در پیش نهاده کله کیکاووس

۲

با کله همی‌گفت که افسوس افسوس

کو بانگ جرس‌ها و کجا ناله کوس‌‌؟

تصاویر و صوت

نسخهٔ چاپی و مصور رباعیات خیام - تصحیح فروغی، تصاویر محمد تجویدی، خط جواد شریفی - امیرکبیر - ۱۳۵۴ » تصویر 58
زهرا بهمنی :
داوود ملک زاده :
نازنین بازیان :
علی قلندری :

نظرات

user_image
حمیدرضا
۱۳۸۸/۰۲/۱۲ - ۱۰:۲۰:۴۰
نظیر همین رباعی را به شهید بلخی نسبت داده‏اند با این روایت:دوشم گذر افتاد به ویرانه‏ی طوسدیدم جغدی نشسته جای طاووسگفتم: «چه خبر داری از این ویرانه؟»گفتا: «خبر این است که: افسوس! افسوس!»
user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۳/۱۰ - ۱۲:۲۲:۲۹
ناله کوس در واقع بهنگام حرکت و ناورد کارون شاهی نواخته می شده است
user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۳/۱۰ - ۱۲:۲۲:۴۷
کاروان شاهی
user_image
روفیا
۱۳۹۵/۰۴/۲۶ - ۱۴:۰۶:۲۳
آن دوستی که از امپرسیونیسم یا شاید سورریالیسم اشعار مولانا به وجد آمده بودند، نامشان در یادم نیست، نظرشان درباره این رباعی چیست؟؟واقعا چیزی مانند فیلم ارباب حلقه ها یا هری پاتر در ذهنم متبلور می شود. مرغی که بر فراز قلعه کله کیکاووس را پیش رو نهاده با وی سخن می گوید آن هم چه حکیمانه!
user_image
محمد مصطفایی
۱۳۹۶/۱۲/۲۴ - ۰۰:۴۲:۵۲
کو بانگ جرس ها و چه شد ناله کوس
user_image
پژو رمضانی
۱۳۹۹/۰۶/۱۷ - ۰۸:۵۷:۵۶
افسوس که سرمایه ز کف بیرون شدوز دست اجل بسی جگرها خون شدکس نامد از آن جهان که پرسم از ویکاحوال مسافران دنیا چون شد افسوس که نامه جوانی طی شدو آن تازه بهار زندگانی دی شدآن مرغ طرب که نام او بود شبابافسوس ندانم که کی آمد کی شد افسوس که بیفایده فرسوده شدیم،وَز داسِ سپهرِ سرنگون سوده شدیم؛دردا و ندامتا که تا چشم زدیم،نابوده به کامِ خویش، نابوده شدیم!
user_image
حبیب شاکر
۱۴۰۲/۰۲/۲۶ - ۰۵:۰۷:۴۶
سلام بر همسفران جان  ما را دو قفس از تن و دنیا باشد  آزادی از آن بسان رؤیا باشد  مرغی به قفس کجا ز شادی خواند؟  آواز دهل ز دوز زیبا باشد  سپاس بیکران