خیام

خیام

رباعی شمارهٔ ۱۳۰

۱

ماییم که اصل شادی و کان غمیم

سرمایهٔ دادیم و نهاد ستمیم

۲

پستیم و بلندیم و کمالیم و کمیم

آئینهٔ زنگ خورده و جام جمیم

تصاویر و صوت

نسخهٔ چاپی و مصور رباعیات خیام - تصحیح فروغی، تصاویر محمد تجویدی، خط جواد شریفی - امیرکبیر - ۱۳۵۴ » تصویر 63
داوود ملک زاده :
زهرا بهمنی :
نازنین بازیان :
علی قلندری :
فاطمه زندی :

نظرات

user_image
مجید
۱۳۹۱/۰۲/۰۸ - ۲۰:۱۵:۳۳
خیام چقد زیبا و بجا از کلمات استفاده کردی!واقعا این ما هستیم که رنگ می کنیم دنیا و احساس روچرا از این و آن بدانیم؟
user_image
بهرام مشهور
۱۳۹۱/۰۲/۳۰ - ۰۳:۴۹:۰۹
خیّام به نکته ای اشاره نموده که روانشناسان در نیمۀ دوّم قرن بیستم بدان رسیدند و آن این که خوشبختی یا بدبختی در درون انسان و در ذهن اوست نه در خارج از وجود آدمی
user_image
شکوه
۱۳۹۲/۰۴/۱۷ - ۰۵:۳۳:۳۹
تقابل آیینه زنگ خورده و جام جم واقعا زیباست
user_image
فرهاد
۱۳۹۳/۰۱/۳۱ - ۱۴:۲۹:۳۸
خیام بسیار مدرن فکر میکرده است ... هزار سال جلوتر از زمان خود!
user_image
مهدی
۱۳۹۷/۰۲/۱۴ - ۰۵:۵۲:۴۴
خیام، این اَبر مرد تاریخ و فرهنگ ایران زمین به زیباترین شکل ممکن مشکل بنیادین جوامع بشری را بیان داشته است، و آن اینکه سرچشمه تمامی نیکویی ها یا پلیدی ها، غم ها یا شادی ها و بدبختی و خوشبختی ها در وجود ماست و این به نوع نگرش ما بستگی دارد. اندر پی جام جم جهان پیمودم روزی ننشتم و شبی نغنودم زاستاد چو وصف جام بشنودم آن جام جهان نمای جم من بودم
user_image
سعید
۱۳۹۷/۱۰/۰۲ - ۱۱:۵۴:۱۶
کاش آنقدر سواد داشتم که معنی رباعیات خیام رو بدونم
user_image
حمید رضا۴
۱۳۹۷/۱۰/۰۴ - ۱۵:۵۷:۱۵
بقول استادی برای بجوش آوردن آب درون یک کتریِ نشسته بر اجاقی خاموش، اگر یک میلیون انسان بر گرد آن دعا بگویند، خدای را ستایش کنند، مراقبه و رقص سماء کنند، شیون کنان بر سر و سینه خود بکوبند و حتی دیگران را قربانی کنند، آب بجوش نخواهد آمد که نخواهد.کافیست یک نفر عقل خود را بدرستی بکار گیرد و گاز زیر کتری را شعله ور کند!آری، مائیم که قرن هاست عقل خود و نیز روش، شیوه و قوانین زندگیمان را به مذهب و مکتب و عرفان…. داده ایم و درمانده ایم که چرا غمگینیم، چرا اینقدر بی عدالتی و ستم دورمان را گرفته، چرا تا این حد کم و پستیم و مانند آئینه زنگ خورده شکسته… گویی فرصتی برای عاشق یکدیگر شدن و عاشق این هستی شدن نمانده.تنها مائیم که توان تغییر آن را داریم!
user_image
حسین ش
۱۳۹۸/۱۱/۱۸ - ۱۶:۴۵:۰۸
حمید رضا دوستت چقدر زیبا گفته. بسیار عالیه
user_image
حبیب قربانی
۱۳۹۹/۰۳/۱۵ - ۰۷:۳۷:۰۶
اندیشه ی اجتماعی موجود در این رباعی، قرن ها طول کشید که توسط دانشمندان غربی در قالب نظریه ارائه شود. داد و دادگستری از وظایف اولیه ی حکومت ها محسوب می شود که بدون قدرت، اجرای آن امکان پذیر نیست. در طول تاریخ زندگی بشر، حاکم رشه ی قدرت خود را به نیروهای ماوراءالطبیعه، خورشید و ستارگان و یا خدا نسبت می دادند. در صورتی که خیام در این رباعی به سادگی بیان می کند که مردم، سرچشمه ی قدرت هایی هستند که دادگستری و یا ستمگری می کنند.
user_image
مصیب
۱۳۹۹/۰۹/۲۱ - ۱۱:۱۳:۰۸
کنایه از آیینه ی زنگ خورده از جیست
user_image
مصیب
۱۳۹۹/۰۹/۲۴ - ۰۸:۱۴:۰۱
کسی نمی گه جواب سوال منو
user_image
nabavar
۱۳۹۹/۰۹/۲۴ - ۱۰:۰۷:۰۷
گرامی مصیبآئینهٔ زنگ خورده و جام جمیمهمه ی این رباعی حکایتی از وجود انسان است که تمام تضاد های درونی اش در رفتار و روحیاتش اثر گذار است.در مصرع آخر هم به این تضاد اشاره دارد که هم کدورتی چون آیینه ی زنگار زده داریم و هم چون جام جم [جام کیخسرو} روشن و جهان نمائیمهمه چیز از خود ماست، شادی و غم، و ،،،،،،،
user_image
مصیب
۱۳۹۹/۰۹/۲۵ - ۰۲:۳۹:۳۹
ممنون کنایه ی زیبایی است من منظورش را اینگونه فهمیدم : زنگ خورده رو میشه زخم در نظر گرفت و چون آینه زنگ نمی زنه میشه گفت کدورت قدیمی داریم اما با این حال جام جمیم
user_image
Sina
۱۳۹۹/۱۲/۱۱ - ۰۰:۰۲:۵۵
در این رباعی، چهار متضاد هر کدام در یک مصراع وجود دارد 1- شادی و غم 2- مهربانی و ستمگری 3- کمال و پستی 4- کدری و شفافیت.در آینه زنگ خورده، نمی‌شود چیزی را دید. بر عکس در جام جم، تمامی رموز عالم پیداست. هر انسانی هر دو تضاد را در نهاد خود دارد و میتواند این باشد یا آن.
user_image
Esmaeili
۱۳۹۹/۱۲/۲۹ - ۱۷:۲۸:۵۲
حمید رضا 4 خیلی خوب گفت
user_image
حبیب شاکر
۱۴۰۲/۰۴/۱۳ - ۱۵:۵۷:۴۹
سلام بر سروران سرافراز  سنگ است نه دل،دلی که در او غم نیست  زیر و زبر و درد و دوا بی هم نیست  با خاک اگر آب به هر جا گردد  بی عشق عجین،خشت بود آدم نیست  سپاس از همه سروران
user_image
سعید سلطانی
۱۴۰۳/۰۳/۲۵ - ۱۵:۵۲:۳۵
چقدر عمق وجود گرایی را میشود در این رباعی یافت به جهانی بی کران از هستی گرایی و ترکیب آن با وجود گرایی که البته در فلسفه غرب به اشتباه هردو در منظومه فلسفه اگزیستانسیالیسم قرار می‌گیرد اما اینجا خیام این فلسفه رو به دو نیم تقسیم کرده و صد البته با به کار گیری متافیزیک همواری که دارد و هیچ گرایی ، ذره گرایی هم میشود در خیام یافت کرد