خیام

خیام

رباعی شمارهٔ ۱۴۸

۱

نتوان دل شاد را به غم فرسودن

وقت خوش خود بسنگ محنت سودن

۲

کس غیب چه داند که چه خواهد بودن

می باید و معشوق و به کام آسودن

تصاویر و صوت

نسخهٔ چاپی و مصور رباعیات خیام - تصحیح فروغی، تصاویر محمد تجویدی، خط جواد شریفی - امیرکبیر - ۱۳۵۴ » تصویر 70
داوود ملک زاده :
زهرا بهمنی :
نازنین بازیان :
علی قلندری :

نظرات

user_image
مارشال
۱۳۹۷/۰۶/۲۸ - ۱۱:۳۶:۰۵
اکثر پند و اندرز های حکیم در جهت خودسازی انسانیست بدون قید و بند ،همچون آزاده ،او میداند که از یک نقطه بی نهایت خط میگذرد و همه خطوط به سمت رهایی انسان از قید و بند هست ،بر کس مپسند انچه تو را نیست پسند ،اما چاشنییه ماندگاری آثارش زیبایی در حد اعلاست ،دو خط از یک نقطه مشترک مرکزی اگر چه در خلاف هم هستند اما منکر هم نمیشوند و با هم برخورد هم ندارند ،حق نداریم شادی کسی را به غم بدل کنیم ،حال خوش خود را کسی مخدوش نمیکنه ،همه این خطوط بایستی راست باشند و تنها مستی است که عقل را از پای اندیشه باز میکنه ،به انسانیت رسیدن تکلیف انسان هست ،خیام مرد آزاده رها شده در فضای بیکران هستی هست ،روحش شاد.
user_image
سینا ----
۱۳۹۹/۰۴/۱۶ - ۱۴:۲۴:۳۵
چقدر از این چهارپاره خوشم می آید.
user_image
احمد نیکو
۱۳۹۹/۰۵/۱۷ - ۱۲:۵۸:۴۸
عبارت درست مصراع سوم چنین است :در دهر که داند که چه خواهد بودن ؟
user_image
دکترنستوه ابراهیم نژاد
۱۳۹۹/۰۷/۲۹ - ۱۱:۳۷:۳۳
میتوان ازین ترکیب بندی دل شادرا به غم فرسودن چنین برداشت کرد که خیام هم چون حضرت مولانا به ذات درخشنده و بخشنده و باشنده و زیباپسند و طالب شادی دل آدمی معتقدبوده است (دل غم نخورد غذاش غم نیستطوطی‌ست دل و عجب شکرخاست)و این نگرش در بسیاری از اشارات عرفانی مذاهب شرقی نیز بوضوح دیده می شود.
user_image
حبیب شاکر
۱۴۰۲/۰۸/۲۲ - ۱۴:۳۶:۳۳
سلام بر دوستان. جانا غم بیش و کم مخور بیهوده  جان و تن خود مکن ز غم فرسوده امروز مکن تلخ بخود چون فردا شاید نبود هر آنکه در دی بوده سپاس از همه گرامیان