خیام

خیام

رباعی شمارهٔ ۱۶۲

۱

ای دوست حقیقت شنو از من سخنی

با بادهٔ لعل باش و با سیم تنی

۲

کانکس که جهان کرد فراغت دارد

از سبلت چون تویی و ریش چو منی

تصاویر و صوت

نسخهٔ چاپی و مصور رباعیات خیام - تصحیح فروغی، تصاویر محمد تجویدی، خط جواد شریفی - امیرکبیر - ۱۳۵۴ » تصویر 74
داوود ملک زاده :
زهرا بهمنی :
نازنین بازیان :
علی قلندری :

نظرات

user_image
روفیا
۱۳۹۶/۰۴/۱۱ - ۱۳:۳۰:۵۲
فارغ از اینکه این رباعی از خیام است یا نه به معنای این بیت از حافظ نزدیک است :بیا که رونق این کارخانه کم نشودبه زهد همچو تویی یا به فسق همچو منی
user_image
ریاد
۱۳۹۷/۰۱/۰۴ - ۱۵:۲۵:۴۸
این رباعی به خوبی نشون میده که اگر به گفته برخی خیام خداباور هم باشه دئیست بوده و نه تئیست. او اعتقاد داره اگر هم خدایی این جهان رو ساخته باشه براش سبیل تو و ریش من مهم نیست، مهم نیست تو چی میخوری ، کی میخابی، اصلن هستی ، نیستی، تو هم مثل سبزه مثل کوزه، این تفکر بنیان پرستش رو زیر سوال میبره
user_image
الهه
۱۳۹۹/۰۲/۰۴ - ۰۷:۱۲:۱۸
شاید هم آتئیست بوده و منظورش طبیعته ک نسبت به ما انسان‌ها کاملا بی تفاوته ورنه سازنده مگر مجنون یا مرده باشد که از مخلوق خویش این چنین غافل باشد !!
user_image
حمید رضا۴
۱۴۰۰/۰۵/۰۳ - ۱۳:۳۴:۵۹
می گوید: آفریننده، جهان را بر پایه ی قواعد و قوانینی معین و منظم بنیان نهاد و دخالتی در روند آن نمیکند. به یاد ویروس کرنا افتادم که برای زیستن، خود را به جان هر انسانی که میتواند می اندازد.  برای آفریننده هم تفاوتی نمی کند که آن انسان چه نژاد، ملیت، مذهب، باور و شخصیتی را داراست، و اینکه آیا آن فرد، عاشق و ستایشگر و شکرگزار اوست و یا ناسزاگو به او. او دخالتی نمیکند. اما این را میبینیم  که هر جا مردمانش بدور از ایدئولوژی و باورهای عجیب و غریب، با یکدیگر با مهربانی و احترام و درک برخورد کرده اند و عقل خود را به درستی بکار گرفته اند، آنجا درد و رنج و آسیب کمتری از این بیماری وجود دارد. شاید پیام آفریننده این است که «لازم نیست» عاشق و ستایشگر و شکرگزار من باشید. «کافیست» با هر آنچه آفریده ام خوب باشید! اگر آنچه «کافیست» انجام شد، میتوان آنچه «لازم نیست» را نیز انجام داد. 
user_image
مهریار mohsen.۲۹۸@gmail.com
۱۴۰۰/۱۱/۲۷ - ۰۲:۴۷:۲۹
منظور خیام این است که اون کسی که این جهان به این عظمت رو سخت براش فرقی نمیکنه ریش بذاری یا سبیل . سعی کن دنبال می و باده ای باشی که همه عرفا بهش اشاره کردند (نه اون باده ای که چار نفر میخورن و می افتن خرناس میکشن و بعدش سر درد میگیرن و هزار بدبختی میکشن چون اگه این بود نیاز نبود توی این همه شعر عارفان بزرگ آورده بشه هر کسی میخوره و میتونه بخوره نیاز به گفتن نداره) پس به دنبال اون می باش و نزدیک شدن به یار بی نظیر وگرنه ریش و سبیل به چه درد خدا میخوره ؟
user_image
بهنام بهادری
۱۴۰۱/۰۲/۱۰ - ۱۱:۰۴:۵۵
میگه برو حال کن که خدایی نیست، اگر هم باشه من و تو و کارامون و اداهامون براش مهم نیستیم، اتفاقا منظورش از می همون باده مست کننده است، چرا بعضی فک میکنن مستی فقط خرناس و سردرد هست، "گر می نخوری طعنه مزن مستان را" عزیز جان 
user_image
امید
۱۴۰۲/۱۲/۱۸ - ۰۴:۳۶:۲۶
منظور خیام این هست که کسی که ما بی اهمیت تر از این هستیم که کسی که توان خلق جهان به این بزرگی را دارد برای ما اهمیت قائل شود و به مسائل ما اهمیت دهد در واقع ادیان رو زیر سوال میبره
user_image
حبیب شاکر
۱۴۰۳/۰۶/۲۸ - ۰۳:۵۵:۵۵
سلام بر سروران ارجمند  هر نیک و بدی که سر زند از انسان  نفع و ضررش بخود رسد بی نقصان  ور نه که جلال و جبروت یزدان  نی ذره ای افزاید و کاهد از آن  باتشکر از همه دوستان.