خیام

خیام

رباعی شمارهٔ ۲۶

۱

چون چرخ به کام یک خردمند نگشت

خواهی تو فلک هفت شمر‌، خواهی هشت

۲

چون باید مرد و آرزوها همه هشت

چه مور خورَد به گور و چه گرگ به دشت‌!

تصاویر و صوت

نسخهٔ چاپی و مصور رباعیات خیام - تصحیح فروغی، تصاویر محمد تجویدی، خط جواد شریفی - امیرکبیر - ۱۳۵۴ » تصویر 26
زهرا بهمنی :
داوود ملک زاده :
نازنین بازیان :
علی قلندری :

نظرات

user_image
بهرام مشهور
۱۳۹۴/۰۱/۰۹ - ۱۵:۵۹:۲۳
لطفاً تصحیح شود :چون باید رفت و آرزوها همه هشتیعنی باید بگذاریم و بگذریم ! = گذاشت و رفت نه گذاشت و مرد !
user_image
تات
۱۳۹۵/۰۱/۲۰ - ۰۴:۲۰:۴۱
دوستان عزیزی هستند که در میان صحبتهای اندشمندان به دنبال نسخه دکتر میگردنند و حال آنکه جان مایه کلام بزرگ اندیشمند خیام آگاه ساختن افراد از نبودن و باید نبودن این نسخه است. آزاد زیستن ارزشمند است آزاد زیستن و آزاد مردن و نترسیدن از کردها و نکردها
user_image
جان
۱۳۹۵/۰۴/۳۱ - ۰۶:۵۰:۴۰
کاش متن مقالات شمس تبریزی هم در گنجور موجود بود. هرچند کتاب منظوم نیست. شاه کلید اسرار است. داعی برای بسیاری از ابهامات
پاسخ یافتم. حقا که شمس شمس منیر است و استاد حق. از همین کتاب در باره خیام میگوید:شیخ ابراهیم بر سخن خیام اشکال آورد، که چون رسید سرگردان چون باشد وگر نرسید سرگردانی چون باشد؟ گفتم: آری صفت حال خود می‌کند هر گوینده. او سرگردان بود، باری بر فلک می‌نهد تهمت را، باری بر بخت،... سخن‌هایی درهم و تاریک می‌گوید. مومن سرگردان نیست، مومن آن است که... بندگی می‌کند، عیان در عیان، لذتی از عین او درمی‌یابد. از مشرق تا به مغرب ملحد لا‌ گیرد و با من می‌گوید، در من هیچ ظنی درنیاید. زیرا معین می‌بینم و می‌خورم و می‌چشم. چه ظنم باشد؟... بلکه خنده‌ام گیرد. چنانکه یکی امروز بیاید چاشتگاه پیش تو، عصا گرفته به دستی، به دستی دیوار گرفته؛ پای لرزان‌لرزان می‌نهد، و آه‌آه می‌کند، که آخر نگویی که این چه واقعه است، این چه خذلا‌ن است که امروز آفتاب برنیامد...! اگر صدهزار بگویند ترا تسخر و خنده زیادت شود... آری دوستان صفت حال خود می‌کند هر گوینده.
user_image
ATAA
۱۳۹۵/۰۷/۲۹ - ۰۹:۴۷:۰۶
وقتی دنیا بر وفق مراد کسی نیست. اعتقادات مذهبی هم نمیتونه کمکی بهش بکنه.هفت فلک اشاره به همان هفت آسمان در متنون اسلامی داره که اقتباس از نظریه مردود هیئت بطلمیوسی و زمین محوری است.
user_image
منتقد
۱۳۹۵/۱۰/۲۶ - ۲۳:۵۰:۵۸
شکایت:به نظرم به حق این عزیز جفا شده که نام اصلی اش در اینجا نیامده.نام این شاعر عمر است و لقبش خیامامید است لحاظ شود.
user_image
علی ساجدی
۱۳۹۵/۱۰/۲۶ - ۲۳:۵۲:۵۷
شکایت:نام این شاعر عمر است. من نمیدانم چرا نامش در این سایت درج نشده است.
user_image
حمید سامانی
۱۳۹۶/۰۸/۱۹ - ۱۴:۴۸:۰۳
این دو بیتی لنگ دارد و بخصوص مصراع سوم هم موزون نیست و هم از واژه پست در آن استفاده شده، به ظن قوی از خیام نیست و مثل چندین شعر دیگر منسوب به وی میباشد و یا به احتمال دیگر اصل شعر را تغییر داده اند که به این شکل به دست دیگران و در نهایت به تارنامه گنجور رسیده و باز نشر شده
user_image
محمد
۱۳۹۸/۰۱/۲۴ - ۱۰:۴۹:۰۶
با عرض احترام به استاد خیام به نظرم مصرع سوم ایراد وزنی دارد البته طبق انچه که در اینجا میبنم شاید بهتر باشد گفته میشد چون خلق بمرد و ارزوها همه هشت ااز لحاظ وزنی درست تر است انشالله
user_image
احمد نیکو
۱۳۹۹/۰۷/۱۹ - ۱۱:۲۵:۵۶
متن رباعی بدین وزن صحیح می باشد:چون چرخ بکام یک خردمند نگشتتو خواه فلک هفت شمر خواهی هشتچون باید مرد و آرزوها همه هشتچه مور خورد به گور و چه گرگ بدشت
user_image
حبیب شاکر
۱۴۰۰/۱۲/۰۱ - ۱۲:۲۹:۱۴
سلام بر دوستان فرهیخته... دنیا چو بکام مردم دانا نیست  عمرت چه بود هزار و صد سال ، چه بیست چون عاقبت کار اسیر خاکیم چه خانه ات از طلا و چه خشت و گلیست سپاس فراوان.
user_image
ه طالبی
۱۴۰۱/۱۲/۲۲ - ۰۶:۵۷:۲۷
چون چرخ به کام یک خردمند نگشت تو خواه جهان هفت شمر خواهی هشت   چون باید مرد و آرزوها همه هشت چه مور خورد به گور و چه گرگ به دشت
user_image
Soroosh Rf
۱۴۰۳/۰۲/۲۱ - ۰۲:۳۹:۵۴
منظور حکیم عمر خیام را به گونه ای دیگر هم میتوان توصیف کرد که وقتی در این دنیا با خردمندان ب درستی رفتار نمیشود حال چه بگوییم فلک هفت قمر است چ بگوییم هشت قمر(اعتقاد ب فلسفه سفر نفس ب اقمار برای لطیف شدن) وقتی جایی برای اظهار علم و ذهنی برای پذیرش آن نیست تلاش ها برای معرفت مردم بی نتیجه است و بیت دوم هم اشاره ب این دارد که بعد از مرگ فرقی ندارد ک حرمی بر مقبره ساخته شود یا اصلا جسم پیدا نشود  مهم این است ک تمام آرزوها و کمالت را با خود میبری و در این دنیا نمیماند...صد البته اشعار ساده خیام را ب هر گونه ک‌ تفسیر کنید درست است و البته درعین حال درست نیست