خیام

رباعی شمارهٔ ۵۸

۱

آرند یکی و دیگری بربایند

بر هیچ‌کسی راز همی‌نگشایند

۲

ما را ز قضا جز این قدر ننمایند

پیمانهٔ عمر ماست می‌پیمایند

تصاویر و صوت

عکس

صوت

داوود ملک زاده :

زهرا بهمنی :

نازنین بازیان :

علی قلندری :

نظرات

امین کیخا

۱۳۹۲/۰۲/۲۸ - ۱۶:۱۹:۳۷

پیمانه را کویز هم می گویند که قفیز هم می نوشتند

کورش

۱۳۹۶/۱۲/۲۰ - ۱۷:۱۳:۳۱

کسی به دنیا می آید و دیگری از دنیا می رودراز این آمدن و رفتن بر کسی معلوم نمی گردداز سرنوشت خود فقط همین را می دانیم و بسشیشه عمر ما انسانها است که پر و خالی می شود

شهاب

۱۳۹۷/۰۷/۱۲ - ۰۴:۰۲:۰۲

زنده باد خیام

ابراهیم گلخنی

۱۳۹۸/۰۹/۰۶ - ۱۰:۲۷:۵۲

سلامفکر کنم خواندن مصرع دوم بیت دوم اشتباه است.پیمانه، عمر ما است ، می پیمایند

صادق

۱۳۹۸/۱۰/۰۲ - ۰۷:۵۲:۰۴

این بیت در مواعظ احمد غزالی آمده است. با اختلاف:آرند یکی و دیگری بربایندبر هیچکس این راز همی نگشایندما را ز قضا جز اینقدر ننمایندپیمانه توئی و عمر بتو پیمانند

علیرضا موسوی

۱۳۹۹/۰۹/۲۵ - ۱۶:۲۴:۰۴

یک تضاد جذاب همیشگی تو خیام هست که در هر قطعه هم تجلی پروردگار هست و تقدیر و محدودیت اختیار و درک آدمی، هم عدم باور به زندگی بعد مرگ، یک میانه‌ای بین عرفان و تدین

احمد نیکو

۱۳۹۹/۱۰/۲۲ - ۱۲:۲۹:۱۳

آن روز که مرکب فلک زین کردندآرایش مشتری و پروین کردنداین بود نصیب ما زدیوان قضاما را چه گنه قسمت ما این کردندرباعی شماره 43 مهستی گنجوی

حبیب شاکر

۱۴۰۱/۰۱/۲۷ - ۱۵:۲۵:۲۰

سلام بر همراهان  دنیا که بسان رود در جریان است  انسان چو حباب روی آن لغزان است  هر قطره در این رود خروشان بی شک  نا خواسته تا بحر بقا غلطان است  تشکر از همه دوستان  

حبیب شاکر

۱۴۰۱/۰۱/۲۷ - ۱۶:۰۲:۲۱

دنیا که بسان جاده معبر باشد  هرکس که بدو دل بنهد خر باشد  وقتی که ز آن دگرت نیست خبر گر دل بنهی خر ز تو سر تر باشد  باعرض پوزش یک شوخی بود .خیام خودش هم از این شوخی ها میکند.  

نمایش بیشتر