خیام

خیام

رباعی شمارهٔ ۷۴

۱

چون روزی و عمر بیش و کم نتوان کرد

دل را به کم و بیش دُژَم نتوان کرد

۲

کارِ من و تو چنان‌که رایِ من و توست

از موم به دستِ خویش هم نتوان کرد

تصاویر و صوت

نسخهٔ چاپی و مصور رباعیات خیام - تصحیح فروغی، تصاویر محمد تجویدی، خط جواد شریفی - امیرکبیر - ۱۳۵۴ » تصویر 43
داوود ملک زاده :
زهرا بهمنی :
نازنین بازیان :
علی قلندری :

نظرات

user_image
Mahsa
۱۳۹۷/۰۱/۲۳ - ۰۷:۳۹:۲۴
میشه تفسیرش رو بگین؟ من متوجه نمیشم
user_image
Mahsa
۱۳۹۷/۰۱/۲۳ - ۰۷:۳۹:۵۲
منظورم بیت دومه
user_image
سعید
۱۳۹۷/۰۵/۱۰ - ۰۲:۴۶:۴۹
مهسا خانم تا جایی که من متوجه میشم منظور از بیت دوم اینه که ما انسانها وقتی کاری رو شروع می کنیم مقصودی رو در نظر داریم ولی نهایتا لزوما به مقصود مورد نظرمون نمی رسیم بلکه به نتیجه ی دیگری می رسیم که تقدیر برای ما منظور کرده
user_image
سعید
۱۳۹۷/۰۵/۱۰ - ۰۳:۰۴:۳۲
اضافه می کنم که خیام آدمی را در رسیدن به مطلوب مورد نظر چنان ناتوان دانسته که می گوید اگر انجام کار در سادگی چنان باشد که شکل دادن به یک موم ساده است باز هم به مقصود مورد نظر نمی رسیم
user_image
محمد حسین
۱۳۹۸/۰۴/۱۶ - ۱۵:۳۱:۵۳
اینجا منظور حکیم ، فقط جبر هست و احتمالا حال و احساس روز ایشان بوده ، و لا غیر اما حکما رای کلی ایشان این نیست چون از اشعار دیگه ایشان می‌شود استنباط کرد
user_image
بهرام مشهور
۱۳۹۹/۰۹/۲۳ - ۱۷:۲۲:۳۰
میگه : چون روزی (نعمت، پول، امکانات) را به دلخواه آدم نمی توان کم و زیاد کرد دل را به کم و بیش دَژَم یعنی ناراحت نتوان (نباید) کرد. کار من و تو چنانکه خواست من و تو هست حتی اگر مثل موم در دست ما هم باشد نمی توانیم آن را کوچکترین تغییری بدهیم.
user_image
احمد نیکو
۱۳۹۹/۱۰/۰۴ - ۱۳:۵۳:۴۴
چون قسم تو آنچه عدل قسمت فرمود،یک ذره نه کم شود نه خواهد افزود،آسوده ز هر چه نیست می‌باید زیستو آزاد ز هر چه هست می‌باید بود(رباعی از سلمان ساوجی )شماره 60
user_image
حبیب شاکر
۱۴۰۱/۰۳/۰۵ - ۱۵:۲۸:۲۲
سلام بر رهروان ادب  چون روزی و عمر در ید انسان نیست  غم از بر آن هیچ جز حرمان نیست  گر با مدد حق نبود ،هر کاری  حتی نفس کشیدن هم آسان نیست  سپاس
user_image
حبیب شاکر
۱۴۰۱/۰۳/۱۱ - ۰۴:۲۰:۴۸
سلام  بار الها مددی خاطر یاران خوش کن  خاطر ما و همه ملت ایران خوش کن  پاک کن نقش غم از خاطره این مردم  حالمان را بحق حضرت جانان خوش کن  کام خشکیده از آه جگر سوزم را  بذل لطفی کن و با رحمت باران خوش کن  این دلی را که همه ساله زمستان باشد  با نسیم خوشی از سوی بهاران خوش کن  شب و روز از غم یاران و عزیزان گریان  شب و روز همه را جان عزیزان خوش کن  خانه دل سیه از آفت بی ایمانی رنگ این خانه تو با پرتو ایمان خوش کن  زندگی تلخ چو زهر است به هر خرد و جوان  زندگیشان به حق و حرمت پیران خوش کن هرکسی را که پی شادی مردم باشد  بر لبش خنده نشان ،خاطر ایشان خوش کن  بی ربط است وپوزش دل نوشته ای بود گفتم قید کنم
user_image
آرمان تولایی
۱۴۰۱/۰۵/۰۷ - ۰۸:۴۹:۳۸
در مورد خیام به ادیب ، ریاضی دان و ستاره شناس بودن اشاره شده است، اما به نظر من خیام قبل از همه این ها "روانشناس" بوده است. از این رو فقط با مطالعه آثار افرادی مانند نیچه و فروئید می توان به عمق اشعار خیام پی برد. اما خیام در این شعر به انتقاد از شیوه تفکر ایده آل گرایانه پرداخته است ، شیوه تفکر ایده آل گرایانه هم در زندگی شخصی و هم در عالم سیاست جز بدبختی برای انسان چیزی به ارمغان نمی آورد و تنها کاربرد مفید آن برای انسان در زمینه ریاضیات است که خیام خود ریاضی دان بوده است. در مورد بدبختی های تفکر به شیوه ایده آل گرایانه پیشنهاد می شود کتاب فراسوی تناقض یا راز شیطان مطالعه شود که پس از جنگ جهانی دوم و شکست حکومت های فاشیستی و ایده آل گرا در اروپا نوشته شده است. اما در مورد جنبه فردی تفکر ایده آل گرایانه که خیام در این شعر به آن پرداخته منظور آن است که چون حالت مطلوب و ایده آل انسان همیشه قابل دستیابی نیست بنابراین در صورت براورده نشده انتظار انسان در رابطه با رسیدن به هدفی نباید خود را با وسواس فکری دوچار حالت های روحی مانند پشیمانی و اضطراب و خودخوری کرد... این جهان حکم فضای پیوسته ای از احتمالات را دارد و بسیاری از امور تصادفی و شانسی هستند و از اراده انسان خارج هستند و کنترل آن ها برای انسان غیر ممکن است. از طرفی چون انسان با اصول تفکر تسلیسی و ریاضی به صورت ایده آل با دقت بی نهایت به موضوعات فکر میکنه ولی در عمل دقت انجام امور توسط انسان محدود است بنابراین نتیجه دلخواه و ایده آل حتی در صورتی که مسئله شکل دادن به جسم نرم و شکل پذیری مانند موم باشد نیز بدست نمی آید، و نباید خاطر خود را از این جهت آزرده کرد. این بیت به درد کسانی می خورد که "شخصیت وسواسی مجبور" دارند.