
خیام
رباعی ۱۰
۱
دوری که در [او] آمدن و رفتنِ ماست،
او را نه نهایت، نه بدایت پیداست،
۲
کس مینزند دمی درین معنی راست،
کاین آمدن از کجا و رفتن به کجاست!
نظرات
اردشیر
پاسخ صحیح را بدست نمی اورند , در هر دو صورت این افراد احساس نادانی می کنند که البته این خود نشانه خردمندی و پاک نزادی ایشان است خیام بزرگ به بهترین شکل بزرگترین تضاد های افرینش را , در کنار یکدیگر قرار داده مرگ و زندگی را در مصراع نخست و اغاز و پایان را در مصراع بعد اورده است , به عبارتی همانگونه که تولد و مرگ انسانها را باور دارد شروع و خاتمه جهان را نیز باور دارد بیک از شروع و پایان جهان و و نحوه چگونگی ان اظهارنا اگاهی می کند و بسیار واضح اعلام می دارد که شروع و پایان گیتی برهمگان ناپیدا است و جالب است که با صراحت اشکار می گوید که امدن و رفتن انسان , چیستانی است که
پاسخ ان را هیچکس به غیر از پروردگار عالمیان نمی داند ,ولی برخی با تکیه بر توهمات و خرافات خود را بزرگ نشان داده و همنوعان خویش را می فریبند که در این خصوص مشاهده می شود خیام بی پرده می گوید هر کسی در خصوص
پاسخ به این پرسش ناتوان است و هیچ کس در این رابطه واقعیت را نمی تواند اشکار سازد مگر خداوند بزرگ پس وای براندسته از مردمانی که به شوند نااگاهی , خود را در دام رندان و سوداگران بازار پر رونق ریا و نیرگ فرار می دهند
omid
پاسخ: با تشکر، نظر به این که در نسخههای چاپی ترانههای خیام هم این اشکال وجود دارد داخل کروشه ([او]) اضافه شد.
سعید
حمید سامانی
حسن خورگوئی
احمد نیکو