
خیام
رباعی ۱۴
۱
* آن بیخبران که دُرِّ معنی سُفتند،
در چرخ به انواعْ سخنها گفتند؛
۲
آگه چو نگشتند بر اَسرارِ جهان،
اول زَنَخی زدند و آخر خفتند!
نظرات
اردشیر
پاسخی در خصوص هر گونه پژوهشی اعلام می دارند .بهره کشی از مردم عادی و سوداوری از انسانها به شوند نادانی افراد شغلی سوداور برای این گروه از افراد است بیک از انجا که نمایاندن و گفتن سخنانی یاوه و پوچ با گذشت زمان کارایی خود را از دست می دهد و نظر به اینکه دسترسی به اسرار گیتی تنها در اختیار یزدان پاک این جهان می باشد بنابراین با پیشرفت روزگار و افزایش خردمندی مردم ,ناگزیر به کنار نهادن یاوه های قبلی و بیان کردن چرند جدید با مقصود قبل می باشند تا بتوانند به منافع خویش دست یابداز همین روی در هر دورانی کلام و گفتاری نوین و مبتنی بر یاوه ها و چرت و پرت های جدید بر اساس نون نگرش انسانها و میزان خردمندی حاکم بر جامعه از این افراد بیان می شود که باور این حرفها به میزان سطح خردمندی مردم باز می گردد و پس از گذشت چند صباحی نیز از دنیا می روند بیک به جز بیان حرفهای پوچ و بیهوده و گزافه گویی پیرامون اسرار هستی سخن جدیدی اظهار نداشته اند و همواره پرسشهای اصلی بدون
پاسخ مانده است و تنها پروردگار بزرگ بر انها اگاه است زنخ زدن در فرهنگ فارسی دهخدا به معنی اضافه گویی سخنرانی , قصه گفتن , چانه زدن , سخنان بی نفع و هرزه و در فرهنگ فارسی معین به معنی افسانه سرایی کردن امده استزنخی در یادداشت به دستخط شادروان دهخدا به معنی مسخرگی نیز امده است خیام به درستی می گوید که این افراد اول زنخی زدند و اخر خفتند
آرش محمدی
کیانوش
احمد نیکو
آرسین الاهای
مسیح
Mehrdad Irani