خیام

خیام

رباعی ۶

۱

* تا چند زنم به روی دریاها خشت،

بیزار شدم ز بت‌پرستان و کُنِشْت؛

۲

خیام که گفت دوزخی خواهد بود؟

که رفت به دوزخ و که آمد ز بهشت؟

تصاویر و صوت

سهیل قاسمی :
سایه :

نظرات

user_image
اردشیر
۱۳۹۲/۱۰/۱۵ - ۱۳:۵۳:۱۹
با سلامهمانگونه که بر همگان اشکار است بت پرست کسی است که بت پرستی را از روی عادت و به دلیل ترس و وحشتی که به صورت موروتی به او ارت رسیده انجام می دهد بت پرست هیچگاه از روی خلوص نیت و از زرفای دل باوری به بت پرستی ندارد به دلیل القا اوهامی که از گذشتگانش به وی رسیده اعمال نکوهیده خود را انجام می دهد و اعتقاد قلبی به گفتار و رفتار خویش ندارد و تنها از روی ترس , عادت و منفعت این چنین به خرافه پرستی ( بت پرستی ) خویش ادامه می دهند در حالی که عارفان واقعی که دل را در گرو پروردگار عالم گذارده اند و نیز پارسایان و زاهدان واقعی نه ترسی از دوزخ دارند و نه اشتیاقی برای بهشت و پروردگار بی همتا و یکتا در دنیا را با تمام وجود دوست دارند و به او عشق می ورزند این گروه بر این اعتقاد می باشند هر عمل خوبی در جهت نیل به خشنودی و رضایت پروردگار عاملی جهت رسیدن ایشان به ارامش است به عبارت دیگر رضایت خویش را تنها زمانی احساس می کنند که عقلشان حکم به خشنودی پروردگار جهان داده باشد و رضایت پروردگار برای انها اهمیت دارد نه بهشت و دوزخ به نظر خیام نیز چنین می اندیشیده است همانا از جلوه گاه تمامی سالکاه راه عرفان و حق نیز رضایت پروردگار بر هر چیز در درجه نخست قرار دارد اینان از هیچ چیز به اندازه نارضایتی خداوند بزرگ در هراس نبوده و از هیچ چیز به اندازه رضایت پروردگار جهان مشعوف و خرسند نخواهند شد این مهم میسر نخواهد شد مگر تحصیل علم و معرفت و دانش به عبارتی خشت بر روی دریاها نتوان زد مگر پس از ایجاد بسترهای مناسب
user_image
علیرضا
۱۳۹۳/۰۷/۲۴ - ۱۱:۳۳:۱۷
دوستان من نمیدونم چرا رباعی ها ی جناب خیام و سرآغاز جناب مولوی رو میخونم مو های تنم سیخ میشه. چه شوری دارد این اشعار چه بویی دارد. این اشعار روح زجانم برده این اشعار بصیرت داد ه است این اشعار
user_image
مهران
۱۳۹۷/۱۰/۰۳ - ۱۵:۳۴:۴۸
علاقه ی عجیب آقای اردشیر را نمی‌فهمم که چرا در کتابی که صادق هدایت در آن هرگونه تفکر صوفی گرایانه را از خیام تبرئه می‌کند ایشان اصرار می‌ورزند تا اشعار را به خدا و بهشت و دوزخ پیوند دهندشما نه نوشته ی صادق را متوجه شدید نه درک درستی از خیام دارید ولی با اعتماد به نفس درباره ی تمام رباعیات ایشان نظر خود را می‌نویسید که ممکن است عده ای را به گمراهی بکشاند
user_image
رهگذر
۱۳۹۷/۱۲/۱۸ - ۱۳:۵۵:۳۴
خیام تلاش خود را برای باور رساندن دیگران به حقایق هستی جنان سخت و غیر ممکن بیان میکند به خشت زدن به روی دریا ها مثال میزند چرا که بت پرستان و آتشکده ها راحت تر باور های خرافی خود را به دیگران القا میکردند...در این کشو واکش و بحث و جنگ درونی که خیام یا با خود داشته یا در هر صورت رنجش خاطری این قضیه برایش بوده ....خودش را از دید بت پرستان و مریدان آتشکده ها ...دوزخی انگار میکند و به آنها وعده و شرطی میکند که عاقبت معلوم خواهد شد راه که درست است ..چکسی دوزخی خواهد شد چه کسی بهشتی ....و باز هم چیستانی دیگر برای اهل حقیقت و طریقت اینگونه مطرح کرده که به شدت در تفکر فرو روند که تمام تلاش خیام یکسره القای فرهنگ و دیدگاه خود به هستی و خلقت بوده است ...از این رباعی اینگونه بر میآید که سخنان خیام را در زمان خودش بندرت کسی درک میکرده که اینجور برآشفته کلمات را کنار هم چیده ....البته کمتر احساس رنجش و عصبانیت را در اشعار خیام میتوان دید
user_image
رهگذر
۱۳۹۷/۱۲/۱۸ - ۱۳:۵۷:۵۱
خیلی ساده و راحت خیام با بترستان و مریدان آتشکده های دوران خود اتمام حجت کرده ....
user_image
Javad
۱۳۹۸/۰۹/۲۲ - ۱۶:۲۶:۳۵
بسیار واضح است خیام هیچ باوری به خدایان سامی نداشته و پرستش خدا فقط از روی ناآگاهی نسبت به جهان و پیرامون آدمی رو با بت پرستی یک سو میداند الباقی مطب هم که گویا استو البته باید به خیام شک گرا آفرین گفت
user_image
محمد
۱۳۹۹/۰۱/۲۶ - ۱۵:۵۸:۳۸
آقای اردشیر این متن طولانی شما به علاوه ی محتوای آن اثبات کننده ی خزعبل بودن آن است.خیام یک خداناباور شک گرا نهیلیسم و جبرگرا است و هیچ ارتباطی هم به دین و مذهب شما ندارد.اگر دنبال اشعار مذهبی هستی بفرما کتاب اشعار مداحی بخوان و لطف بفرما دخالت در ادبیات کهن ایران بخصوص جناب خیام بزرگ نکن.
user_image
بهزاد علوی (باب)
۱۳۹۹/۰۴/۱۸ - ۰۸:۵۸:۱۹
کُنِشْت واژه پاسی کست و اینجا به صورت نامناسب و امکانا اشتباه قید شده ( با صدایO)کنشت ( kenesht ) ننام معبد و جایگاه پرستش یهودیان است که واژه عبری است. همگون با بهشت خوانده میشود که در مصرع دیگر آمدهحافظ هم آنرا به همین صورت درست آورده:عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت ...همه س طالب یارند چه هشیار و جه مستهمه جا خانه عشق است چهه مسجد چه کنشت ( kenesht)
user_image
بهزاد علوی (باب)
۱۳۹۹/۰۴/۱۸ - ۰۹:۲۰:۵۶
کُنِشْت ( با O) اشتباه نوشته شده. واژه ای پارسی استکنشت (kenesht) که همگون با بهشت است واژه ای عبزی است یعنی معبد و پرستشگاه یهودیانحاة گفته:غیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت ...همه کس طالب یارند چه هشیار و چه مست همه جا حانه عشق است چه مسجد چه کنشتکنشت سرشت نوشت بهشت
user_image
آپولون
۱۴۰۱/۰۴/۳۱ - ۰۸:۱۶:۲۶
خیام خودش زمانی پیرو همین دین و مسلک بوده و با گذشت زمان پی به بیهودگی و خرافات اون برده که تعبیر به خشت روی آب می کنه و حاصل بیزاری و انکار همه بحث و جدل های مذهبی و اعتقادی میشه چون پایه فکری و علمی ندارند کسی که با تفکر به اونها نگاه کنه به جایی نمی رسه که عقل تأییدش کنه در نتیجه از دید اونها خیام از دایره خارجه و یه دوزخی میشه اما از دیدی دیگه نه