
خیام
رباعی ۴۸
۱
* پیری دیدم به خانهٔ خَمّاری،
گفتم: نکنی ز رفتگان اِخباری؟
۲
گفتا، می خور که همچو ما بسیاری،
رفتند و کسی بازنیامد باری!
نظرات