
خیام
رباعی ۱۰۶
۱
چون نیست زِ هر چه هست جُز باد به دست
چون هست زِ هر چه هست نُقصان و شکست
۲
انگار که هست، هر چه در عالَم نیست
پندار که نیست، هر چه در عالَم هست
نظرات
فرهاد
ناشناس
یاشار
عفا
سیدمصطفی قاسمیان
سیدمصطفی قاسمیان