خیالی بخارایی

خیالی بخارایی

شمارهٔ ۱۱۴

۱

باز آواز نی و فریاد درد انگیز عود

بی دلان را در حریم کعبهٔ جان ره نمود

۲

تا مقرّر شد که داغ عشق و سوز هجر چیست

در میان چنگ و نی بسیار شد گفت و شنود

۳

بود داغ عشق بر جان و نبود از جان اثر

در ازل این بود ما را حاصل از بود و نبود

۴

گر مرادت دولت باقی ست فانی شو ز خویش

کاین حکایت بی عدم بودن نمی گیرد وجود

۵

قبلهٔ رخسار تو چون پرده از رو بر گرفت

دید ابروی تو را محراب و آمد در سجود

۶

زلف تو سر حلقهٔ بازار سودا شد ولی

جز زیان مسکین خیالی را از این سودا چه سود

تصاویر و صوت

دیوان خیالی بخارایی - خیالی بخارایی - تصویر ۲۴۸

نظرات