خیالی بخارایی

خیالی بخارایی

شمارهٔ ۱۱۶ - استقبال از شمس مغربی

۱

باز از قدم گل چمن پیر جوان شد

وز زلف سمن باد صبا مشک‌فشان شد

۲

تا عرضه دهد پیش قدت بندگی خویش

سر تا به قدم سوسن آزاده زبان شد

۳

تا زمزمهٔ مهر تو بشنید به صد شوق

در رقص درآمد فلک و چرخ زنان شد

۴

آب از هوس نخل خرامان قدت باز

شوریده صفت در قدم سرو روان شد

۵

در جان خیالی چو وطن ساخت غم عشق

می‌خواست که ویران شود این خانه همان شد

تصاویر و صوت

نظرات