خیالی بخارایی

خیالی بخارایی

شمارهٔ ۱۱۸

۱

باز بالا بنمودی و بلا خواهد شد

چشم بگشادی و مفتاح جفا خواهد شد

۲

هیچ کس نیست کز آن طرّه گشاید شکنی

این گشاد از قدم باد صبا خواهد شد

۳

حالیا شیفته حالیم به سودای خطت

بعد از این حال که داند که چه ها خواهد شد

۴

آب چشمی که محبّان همه این خاک شدند

ز آن که تا چشم زنی نوبت ما خواهد شد

۵

دوش می گفت خیالی که کجا شد دل من

دهنت گفت همین جاست کجا خواهد شد

تصاویر و صوت

نظرات