خیالی بخارایی

خیالی بخارایی

شمارهٔ ۱۲۵

۱

تابِ خطت قرار ز بخت سیاه برد

مهر رخ تو گوی لطافت زماه برد

۲

دل هرکجا که رفت به دعویِّ عشق تو

با خویشتن نفیر و فغان را گواه برد

۳

از ما قرار و صبر و دل و دین مدار چشم

کاین جمله چشم شوخ تو در یک نگاه برد

۴

این آب روی بس که سرشک ندامتم

خواهد ز لوح چهره غبار گناه برد

۵

از گمرهی تمام خیالی گذشته بود

بازش خیال نرگس مستت ز راه برد

تصاویر و صوت

نظرات