خیالی بخارایی

خیالی بخارایی

شمارهٔ ۱۲۹

۱

تا به رحمت خوان قسمت را مزیّن کرده‌اند

درخور هر فرقه مرسومی معیّن کرده‌اند

۲

نام نیک و نقد هستی را به زاهد داده‌اند

نیستیّ و عشق را در گردن من کرده‌اند

۳

با تو دعویِّ نظر بازی کسانی را رسد

کز غبار خاک کویت دیده روشن کرده‌اند

۴

سر گران ز آن است چشم مست یار و جام می

کاندر این ره هر یکی خونی به گردن کرده‌اند

۵

ای خیالی دامن جان چاک زن کارباب دل

سرخ‌رویی‌ها چو گُل از چاک دامن کرده‌اند

تصاویر و صوت

نظرات