
خیالی بخارایی
شمارهٔ ۱۴۸
۱
تا گرد عارض تو خط سبز بردمید
بر گل بنفشه صدف زد و ریحان تر دمید
۲
آشفته ایم تا پیِ تسخیر عاشقان
افسون بخواند خطّ تو و بر شکر دمید
۳
نخلی ست محنت تو که از جویبار دل
هرچند کندمش منِ بیدل دگر دمید
۴
ای بوی زلف یار گذر بر ره چمن
کز انتظار سبزه بر آن رهگذر دمید
۵
از مزرع ضمیر خیالی گیاه مهر
هرچند بیش دید تو را بیشتر دمید
نظرات