خیالی بخارایی

خیالی بخارایی

شمارهٔ ۱۷۶

۱

دلم جز با غمت خرّم نباشد

دوای ریش جز مرهم نباشد

۲

اگر شبهای تنهایی رفیقم

غمِ روی تو باشد غم نباشد

۳

تویی مقصودم از جان ورنه بی تو

نباشد غم اگر جان هم نباشد

۴

گرم چیزی نباشد هیچ در دل

تو باشی هیچ چیزی کم نباشد

۵

دلی بی غم طلب کردم خرد گفت

مجو چیزی که در عالم نباشد

۶

چه سود از لاف یاری ای خیالی

چو بنیاد وفا محکم نباشد

تصاویر و صوت

نظرات