خیالی بخارایی

خیالی بخارایی

شمارهٔ ۱۸۳

۱

روی تو طعنه بر گُل سیراب می‌زند

لعل تو خنده بر شکر ناب می‌زند

۲

سنبل شکسته خاطر از آن است در چمن

کز رشک سبزهٔ خطِ تو تاب می‌زند

۳

خوش وقت نرگس تو که در عین سرخوشی

پیوسته در میانهٔ گل خواب می‌زند

۴

در آرزوی خیل خیال تو هر شبی

باران اشک خانهٔ چشم آب می‌زند

۵

روی از درش متاب خیالی به هیچ باب

چون مرد عشق لاف از این باب می‌زند

تصاویر و صوت

نظرات