خیالی بخارایی

خیالی بخارایی

شمارهٔ ۱۸۹ - استقبال از کمال خجندی

۱

سرو هرگز در چمن کاری چنین زیبا نکرد

کز خجالت پیش بالای تو سر بالا نکرد

۲

نقد جان در حلقهٔ زلف تو بازاری نیافت

تا متاعِ خوشدلی را در سر سودا نکرد

۳

اشک را زآن رو فکندم از نظر کاندر رهت

زو ندیدم آب رویی تا مرا رسوا نکرد

۴

ماجرای آب چشم گوهر افشان مرا

«تا شنید آن بی‌وفا دیگر گذر بر ما نکرد»

۵

با خیالی روزگاری لعل شیرین کار تو

گفت روزی چارهٔ کارت کنم امّا نکرد

تصاویر و صوت

نظرات