خیالی بخارایی

خیالی بخارایی

شمارهٔ ۲۰۲

۱

کسی چو نیست که پیش تو عذر ما خواهد

تو در گذار که عذر تو را خدا خواهد

۲

لبت خرید به بوسی مرا و جان طلبید

ضرور هر که خَرَد بنده آشنا خواهد

۳

اگر چه هرچه ز من خواست می برد چشمت

هنوز تا دل بی رحم تو چه ها خواهد

۴

به باد صبح بگو تا نسیم زلف تو را

به طالبی برساند که از هوا خواهد

۵

کسی به کوی محبّت قدم تواند زد

که دست از همه وا دارد و تو را خواهد

۶

بدین امید خیالی ملازم همه جاست

که جان دهد به هوای تو هرکجا خواهد

تصاویر و صوت

نظرات