
خیالی بخارایی
شمارهٔ ۲۰۶
۱
کسی چون گل دهن پرخنده دارد
که خود را زاین چمن برکنده دارد
۲
هوای بندگی در حضرت دوست
که دارد گفت گفتم بنده دارد
۳
گهی سوزد دلش بر آتش من
که همچون شمع شب را زنده دارد
۴
عجب هندوی بی رحمی ست زلفت
که سرها زیر پا افکنده دارد
۵
خیالی گر برفت از دست غم نیست
تو را بر ما خدا پاینده دارد
نظرات