
خیالی بخارایی
شمارهٔ ۲۱۲
۱
گر ای اشک دیده به خویشت بخواند
مرو کآن سیهرو تو را میدواند
۲
کسی نیست کآنجا رساند پیامم
مگر نالهٔ من به جایی رساند
۳
مرا در شب هجر او کیست بر سر
به جز دیده یاری که آبی چکاند
۴
دلا صورت حال نادانی من
به نوعی ادا کن به پیشش که داند
۵
کنون هر گناهی که آید ز اشکم
خیالی یکایک به رو مینشاند
نظرات