خیالی بخارایی

خیالی بخارایی

شمارهٔ ۲۲۵

۱

گهی به پای تو جانم سرِ نیاز کشید

که دست از هوس کار غیر باز کشید

۲

دلم ز شیوهٔ چشمت ندید مردمی ئی

به غیر از این که نیازی نمود و ناز کشید

۳

متاع قلب مرا زآن نفس رواجی نیست

که سوز عشق تو در بوتهٔ گداز کشید

۴

غرض زیارت سر منزل حقیقت بود

ریاضتی که دلم در ره مجاز کشید

۵

خموش باش خیالیّ و قصّه کوته کن

که از فسانهٔ زلفش سخن دراز کشید

تصاویر و صوت

نظرات