
خیالی بخارایی
شمارهٔ ۲۲۹
۱
گهی کز خوان قسمت مفلسان را کام میبخشند
نخست از رحمت خاصَش گناه عام میبخشند
۲
عجب گنجیست دیوان خانهٔ رحمت تعالی الله
که از وی کم نمیگردد اگر مادام میبخشند
۳
گشا چون صبح چشم مهر و بنگر شیوهٔ روزی
که از مه زنگیِ شب را چراغ شام میبخشند
۴
چه باشد ساغری بخشند مخموران عصیان را
از آن خم خانهٔ وصلت که جم را جام میبخشند
۵
خیالی خویش را در باز تا خواند سگ کویت
که رندان هرچه میبخشند بهر نام میبخشند
نظرات