خیالی بخارایی

خیالی بخارایی

شمارهٔ ۲۳۲

۱

ما را ز سر خیال تو بیرون نمی‌شود

عهدی که هست با تو دگرگون نمی‌شود

۲

سر می‌نهم به پای خیالت ولی چه سود

بی‌روی بخت کار به سر چون نمی‌شود

۳

عاقل نباشد آنکه به لیلی‌وَشی چو تو

سودای وصل دارد و مجنون نمی‌شود

۴

وه کز تو سوختیم چو عود و هنوز کار

در چنگ روزگار به قانون نمی‌شود

۵

دردیده و دلیّ و دمی نیست زاین حسد

کاندر میان دیده و دل خون نمی‌شود

۶

شب نیست کز غم مه رویت هزار بار

آهِ من شکسته به گردون نمی‌شود

۷

هر نکته‌ای که طبع خیالی خیال بست

بی‌اقتضای قدّ تو موزون نمی‌شود

تصاویر و صوت

دیوان خیالی بخارایی - خیالی بخارایی - تصویر ۲۴۷

نظرات