خیالی بخارایی

خیالی بخارایی

شمارهٔ ۲۴

۱

آن پری چهره که در پردهٔ جان مستور است

شوخ چشمی ست که هم ناظر و هم منظور است

۲

یار نزدیکتر از ماست به ما در همه حال

گر به معنی نگری، ورنه به صورت دور است

۳

همه در حلقهٔ وصلیم به جانان لیکن

هرکه مشغول به غیر است از او مهجور است

۴

اختلاف نظر از ظلمت تأثیر هواست

ورنه بینایی اعیان همه از یک نور است

۵

هرکه حلاّج صفت کرد سری بر سرِ دار

در ره عشق به هرجا که رود منصور است

۶

اینچنین کز میِ شوق است خیالی مدهوش

فراق اگر می‌نکند سر ز قدم معذور است

تصاویر و صوت

نظرات