
خیالی بخارایی
شمارهٔ ۲۴۴
۱
واقف از جام می لعل تو مدهوشانند
در خور بادهٔ لعل تو قدح نوشانند
۲
آخر ای نامه سفید از صف رندان بدر آی
که در این خانهٔ تاریک سیه پوشانند
۳
چون قدح گرد برای صف عشاق بزن
تا ببینی که در این حلقه چه مدهوشانند
۴
چون بر آریم سر از شرم گنه گرنه به حشر
دامن مغفرتی بر سرمان پوشانند
۵
دهن قال فروبند خیالی و خموش
راز دار سخن عشق چو خاموشانند
نظرات