خیالی بخارایی

خیالی بخارایی

شمارهٔ ۲۴۷

۱

هردم از جانب او تیغ بلا می‌آید

چه بلاهاست کز او بر سرِ ما می‌آید

۲

نیست خالی ز هوایِ تو غم‌آبادِ دلم

خانه‌ای را که تو سازی به هوا می‌آید

۳

صدف گوهر وصل تو نه تنها دل ماست

فیض باران عطایت همه جا می‌آید

۴

یارب ارباب حقیقت چه سخن‌ها رانند

کز زبان همه پیغام خدا می‌آید

۵

گوش کن نغمهٔ بلبل ز من ای گل نفسی

تا ببینی که چه گلبانگ دعا می‌آید

۶

زاهدا همچو خیالی دم یکرنگی زن

کز گِل طاعت تو بوی ریا می‌آید

تصاویر و صوت

نظرات