
خیالی بخارایی
شمارهٔ ۲۵۲
۱
هرکه زاین وادی به کوی بخت و دولت میرسد
از ره و رسم قدم داریّ و همّت میرسد
۲
فرصت صحبت مکن فوت از پیِ مقصود خویش
حالیا خوش بگذران کآن هم به فرصت میرسد
۳
از خروش کوس شاهان این نوا آید به گوش
کاین سرا هر پادشاهی را به نوبت میرسد
۴
آخر ای سرگشتهٔ وادیّ هجران بیش از این
تشنهلب منشین که دریاهای رحمت میرسد
۵
از ره غربت خیالی عاقبت جایی رسید
هرکه جایی میرسد از راه غربت میرسد
تصاویر و صوت

نظرات