
خیالی بخارایی
شمارهٔ ۲۵۴
۱
هرگز به جهان چیزی جز یار نمیماند
جز عمر ولی آن هم بسیار نمیماند
۲
گر جلوه دهد خود را در چارسوی خوبی
حسن رخ یوسف را بازار نمیماند
۳
گر دل طلبد کامی ایّام نمیبخشد
ور یاد کند لطفی اغیار نمیماند
۴
ای دل به دعا یادی از بیاثران امروز
کز ما و تو هم روزی آثار نمیماند
۵
تا کار دلآزاری شد غمزهٔ شوخش را
یک لحظه خیالی را بیکار نمیماند
نظرات