خیالی بخارایی

خیالی بخارایی

شمارهٔ ۲۶۲

۱

دلا غم یار ما شد دل به جا دار

که او را یافتم یار وفادار

۲

طریق باده نوشی گرچه جرم است

بنوش و چشم رحمت از خدادار

۳

تو را ای سرو بالا خود که آموخت

که این بیچاره را چندین بلا دار

۴

خطت را جان اگر مشگ ختا گفت

خطایی گفت تو بر جان ما دار

۵

گذشتی دی به باغ و گشت شمشاد

به صد جان سرو قدت را هوادار

۶

خیالش جز دل ما ای خیالی

ندارد جای دیگر دل به جادار

تصاویر و صوت

نظرات