
خیالی بخارایی
شمارهٔ ۲۶۳
۱
گر به رویت کنند نسبت حور
جان من نسبتی ست دورادور
۲
سرِ کویِ تو تا ندید، نشد
باغ فردوس معترف به قصور
۳
آن چنان شد ز رشک روی تو ماه
که نمانده ست در رخ او نور
۴
هرکسی چون به دور نرگس تو
مست جام غم است نامخمور
۵
ما به سودای ابرویت آن به
که نگیریم گوشهای و حضور
۶
ای خیالی ز ننگ میری به
که به نام نکو شوی مشهور
نظرات