خیالی بخارایی

خیالی بخارایی

شمارهٔ ۲۸۰

۱

ما را به درِ دوست گشاد از هوس خویش

وقتی ست که دارد سگ آن کوی کس خویش

۲

تا کی برِ آن روی بلافی گل رعنا؟

بگذار دو رویی و نگر پیش و پس خویش

۳

غم نیست که نزدیک بلاییم ولیکن

فریاد که دوریم ز فریاد رس خویش

۴

افسرده حریف سخن سوختگان نیست

زنهار تو ضایع مکن ای نی نفس خویش

۵

باز آن دهن تنگ چه پوشی ز خیالی

پنهان چه کنی تنگ شکر از مگس خویش

تصاویر و صوت

نظرات