خیالی بخارایی

خیالی بخارایی

شمارهٔ ۲۹ - استقبال از کمال خجندی

۱

افسوس که صورت تُتق چهرهٔ معنی ست

ورنه همه آفاق پر از نور تجلّی ست

۲

هر لحظه در این کوی به دیگر صفتی یار

در جلوهٔ حسن است ولی چشم تو اعمی ست

۳

گر نیست به هر مو کششی از طرف دوست

مجنون ز چه رو شیفتهٔ طرّهٔ لیلی ست

۴

از عشق به هرجا که حدیثی ست دلیلی ست

بر حاصل یک معنی و باقی همه دعوی ست

۵

القصّه تویی زین همه مقصود دل من

ورنه به جمال تو که کونین طفیلی ست

۶

برگی ز گلستانِ جمال تو بهشت است

شاخی ز نهالِ چمن لطفِ تو طوبی ست

۷

گر بی خبر از عالم معنی ست خیالی

در صورت زیبای تو حیران به چه معنی ست

تصاویر و صوت

نظرات