خیالی بخارایی

خیالی بخارایی

شمارهٔ ۲۹۲

۱

دل خون شد و زاین راه به جایی نرسیدیم

مُردیم ز درد و به دوایی نرسیدیم

۲

در راه وفا عاقبت الامر سرِ ما

پوسید و به بوسیدن پایی نرسیدیم

۳

افسوس که بی پا و سر اندر طلب دوست

بسیار دویدیم و به جایی نرسیدیم

۴

کردیم بسی سعی وز گلزار وصالش

بی ناله چو بلبل به نوایی نرسیدیم

۵

آخر چو خیالی به سرِ منزل مقصود

جز در قدم راهنمایی نرسیدیم

تصاویر و صوت

دیوان خیالی بخارایی - خیالی بخارایی - تصویر ۲۸۹

نظرات