
خیالی بخارایی
شمارهٔ ۳۰۲
۱
ما در خیال زلف تو شبگیر می کنیم
دیوانه ییم و پای به زنجیر می کنیم
۲
تو از کمال لطف بیارا قصور ما
هرچند ما به کار تو تقصیر می کنیم
۳
با می حقوق صحبت ما این زمانه نیست
عمری ست تا که خدمت این پیر می کنیم
۴
ره برده ایم جانب ملک قلندری
تا پیرویّ شحنهٔ تقدیر می کنیم
۵
گر یار چاره یی نکند درد عشق را
با محنت فراق چه تدبیر می کنیم
۶
اقرار می کنیم خیالی به جرم خویش
نه دعوی صلاح و نه تزویر می کنیم
نظرات