خیالی بخارایی

خیالی بخارایی

شمارهٔ ۳۰۴

۱

ما ز تقصیر عبادت چون پشیمان آمدیم

گوش بگرفته به درویشی به سلطان آمدیم

۲

همچو مورانِ حقیر از غایت تقصیر خویش

سر به پیش انداخته پیش سلیمان آمدیم

۳

تا مگر بویی بریم آخر ز درگاه قبول

ره همه ره چون صبا افتان و خیزان آمدیم

۴

مدّتی چون ذره سر گردان شدیم و عاقبت

پای کوبان جانب خورشید تابان آمدیم

۵

گرچه کمتر برده ایم از روی صورت ره به دوست

نیست جز غم از ره معنی فراوان آمدیم

۶

گو بشارت ده خیالی را به اسم بندگی

خاصه این ساعت که ما خاص از پیِ آن آمدیم

تصاویر و صوت

نظرات