
خیالی بخارایی
شمارهٔ ۳۲۱
۱
من که باشم که بود لایق تو خدمت من
تو اگر بنده نوازی بکنی دولت من
۲
به همین مژده ز خوان کرمت خوشنودم
که غم عشق تو شد روز ازل قسمت من
۳
به هوای خط تو مشکفشان خواهد شد
هرگیاهی که بروید ز گِل تربت من
۴
پاسبانیّ درت چون سبب سلطنت است
کوس شاهی زنم آن دم که رسد نوبت من
۵
با وجود قدح بادهٔ صافی باد است
حاصل هر دو جهان در نظر همّت من
۶
تو اگر پرسش احوال خیالی نکنی
باد باقی به جهان عمرِ ولی نعمت من
نظرات