
خیالی بخارایی
شمارهٔ ۳۲۳
۱
به هوا و هوس نکهت پیراهن تو
گر رود جان من از سینه فدای تن تو
۲
گر بپیچیم سر، از شیوهٔ مردی نبود
به جفایی که کند غمزهٔ مرد افکن تو
۳
ای که شد دامنم از دست جفاهای تو چاک
رحمتی گر نکنی دست من و دامن تو
۴
بدمکن ای مه و پرهیز که آتش نزند
دود آه من دلسوخته در خرمن تو
۵
عشق از آن غمزه چو تیغی به کف آورد ای دل
سرخود گر نکنی خون تو در گردن تو
۶
گر خیالی به وفایت ندهد جان حزین
به چه فن جان برد ای شوخ ز مکر و فن تو
تصاویر و صوت

نظرات