خیالی بخارایی

خیالی بخارایی

شمارهٔ ۳۲۵

۱

تا قدح هردم چرا بوسد لب میگون او

زاین حسد عمری ست تا من تشنه‌ام بر خون او

۲

مطربا چون عود سر تا پای خود در چنگ غم

تا نمی سوزد نمی داند کسی قانون او

۳

اینک اینک عاشقانِ مست تو، لیلی کجاست

تا ز سر دیوانگی آموختی مجنون او

۴

افعیِ زلفت که در عاشق‌کشی افسانه‌ای‌ست

آمدی در دست اگر دانستمی افسون او

۵

با خیالی کاش از این دلسوز تر بودی غمت

تا زمانی شادمان بودی دل محزون او

تصاویر و صوت

نظرات