
خیالی بخارایی
شمارهٔ ۳۳۵
۱
کنایت ها به آب خضر گفته
دهانش پیش لب امّا نهفته
۲
مگر گلزار رخسار تو رنگی ست
کزین سان سرخی رویت شکفته
۳
چه محرابی ست طاق ابروانت
که در هر گوشه اش مستی ست خفته
۴
صبا را آستان روبی مفرمای
به مژگان باید آن درگاه رُفته
۵
خیالی در سخن دُر سفت و آن شوخ
نمی گیرد به گوش دُرهای سفته
نظرات