خیالی بخارایی

خیالی بخارایی

شمارهٔ ۳۳۸ - استقبال از امیرخسرو دهلوی

۱

همه شب در غم آن ماه پاره

همی بارد ز چشم من ستاره

۲

بینداز اشک را ای دیده از چشم

کز او شد راز پنهان آشکاره

۳

دلم صدپاره گشت از هجر و بیم است

که خون گردد در این غم پاره پاره

۴

من حیران به یک نظّارهٔ تو

شدم از خویش و مردم در نظاره

۵

به مویی جان ز زلفش بردی ای باد

چگونه جستی از تارش کناره

۶

گذر سوی خیالی کز خدنگت

به دل سوراخها دارد گذاره

تصاویر و صوت

نظرات